موضوع جایگزینی توسعه دهنده‌ها با هوش مصنوعی چیزیه که احتمالاً شما هم مثل من در اخبار مختلف شنیدید. بعضی از افراد بر این باورن که هوش مصنوعی فقط کمک دست برنامه‌نویس‌ها خواهد بود و این باعث افزایش بهره‌وری و توانمندسازی هرچه بیشتر میشه. بعضاً هم منفی‌تر به قضیه نگاه می‌کنن و می‌گن که چالش جدی در بازار کار خواهیم داشت. در این یادداشت از تغییر و تحولاتی که در حال حاضر داره در فضای هوش مصنوعی می‌افته و تاثیری که بر روی بازار کار برنامه‌نویس‌ها می‌ذاره می‌نویسم.

اخبار و تحولات اخیر هوش مصنوعی

مستقل از نظرهای شخصی، واقعاً در دنیا داره چه اتفاقی میفته؟ یکی دو ماه پیش زاکربرگ اعلام کرد که دارن تلاششون رو می‌کنن که تا آخر همین امسال نیروهای Mid-level (و پایین‌تر) رو با هوش مصنوعی جایگزین کنن. مدیرعامل Salesforce هم گفته که در سال ۲۰۲۵ استخدام مهندس نرم‌افزار نخواهیم داشت چون کارمندهای فعلی با ابزارهای جدید ۳۰ درصد بهره‌وری بیشتری دارن. از اون طرف هم شرکت‌های استارت‌آپی کوچکتری هم با هدف ارائهٔ ابزارهایی برای توسعهٔ محصول با دخالت حداقلی کد شروع به کار کردن و سرمایه‌های زیادی هم گرفتن. شاید جالب‌ترینشون شرکت سوئدی Lovable باشه که فقط با گذشت چند ماه از شروع کارشون، ۵۰۰ هزار کاربر جذب کردن و به بیشترین سرعت رشد در کل تاریخ استارت‌آپ‌های اروپا رسیدن.

اهمیت جایگزینی برنامه‌نویس ها با هوش مصنوعی برای سرمایه‌گذارها

همونطور که مشخصه، مستقل از اینکه آیا در چند سال آینده هوش مصنوعی جایگزین مهندسین نرم‌افزار میشن یا خیر، شرکت‌ها تمام تلاششون رو برای این رسیدن به این هدف می‌کنن و سرمایه‌های بزرگی هم به این سمت روانه شده. اما چرا این مسئله برای سرمایه‌گذارها انقدر جذابه؟ بیاین همین مثال Meta رو ببینیم. هر مهندس متا به طور میانگین چند صد هزار دلار حقوق می‌گیره. این فرد ارتقا می‌گیره و همینطوری حقوقش از قبل هم بیشتر میشه. همهٔ این افراد هم نیاز دارن توسط افراد دیگری مدیریت بشن و خود این یعنی باید کلی هم مدیر استخدام کنن. تازه جدای از این هزینه‌های مستقیم و آشکار، انرژی و هزینه‌های پنهان زیادی هم صرف حل چالش‌های انسانی، بهینه کردن فرآیند‌ها و ارتباطات و همچنین استخدام نیروهای جدید میشه. اما از طرف دیگه هزینهٔ یک agent هوش مصنوعی شاید به چند ده هزار دلار در سال هم نرسه و مقیاس‌پذیری خیلی بالاتری هم داره. تازه این عدد بر خلاف حقوق انسان‌ها، با پیشرفت تکنولوژی قابل بهینه و کم شدن هم هست. این تحول مبالغ زیادی رو برای عملیاتی کردن محصول‌ها به صاحبان کسب و کارها برمی‌گردونه و در بلندمدت می‌تونه اون‌ها رو به سودهای بسیار زیادی برسونه.

پس می‌بینیم که مستقل از پیش‌بینی‌های ما، رسیدن به این هدف صرفهٔ خیلی زیادی برای شرکت‌ها و سرمایه‌گذارها داره و حاضرن پول‌هاشون رو خرج رسیدن به این هدف بکنن.

شما چه موارد دیگه‌ای رو می‌شناسین؟ آیا در شرکت‌هایی که کار می‌کنید تغییری در این راستا متوجه شدید؟ خوشحال می‌شم تجربه‌های دست اول شما رو هم بخونم.


من بیشتر این یادداشت‌ها رو در کانال تلگرام می‌نویسم و اگر این نوشته رو خوندین احتمالاً باقی نوشته‌های کانال هم به کارتون خواهد اومد و پیشنهاد می‌کنم عضو بشید.